با قهرمان شطرنج اروپا يوگني توماشفسكي

  

مهندس فرشاد فرخ نوشت :

مصاحبه با
يوگني توماشفسكي قهرمان اروپا
چندي پيش يوگني توماشفسكي 21 ساله قهرمان شطرنج بزرگسالان اروپا شد و با درجه بين المللي 2664 قدم در راه ورود به سوپر تورنمنت ها گذاشت. در مصاحبه با او كه دوستانش او را "پروفسور" مي نامند از زندگي شطرنجي اش به طور كل و رويداد قهرماني اروپا به طور خاص سخن گفت.

خواهش مي كنم خودتان را معرفي نماييد ؟
استاد بزرگ يوگني توماشفسكي اهل استارتوف روسيه متولد 1987. مادرم پزشك است و پدرم پروفسور علوم مهندسي است.

از كي شطرنج بازي مي كنيد ؟
از چهار سالگي و در خانه شطرنج را ياد گرفتم. در ژانويه 1994 از والدينم خواستم مرا به يك باشگاه شطرنج بفرستند.

اولين مربي شما چه كسي بود ؟
اولين مربي من استاد فيده بانوان، الكساندرا شستپرووا و براي مدتي طولاني پس از آن همسر وي استاد بين المللي الكسي شستپرووا بود. من از اين انسان هاي نازنين كه در سال هاي سخت دهه 1990 تلاش بسياري براي ارتقاء من انجام دادند، سپاسگزارم.

اولين موفقيت شما در شطرنج چه بود ؟
اولين موفقيت من در سال 1997 كسب قهرماني زير ده سال روسيه و سپس كسب مدال برنز قهرماني اروپا بود. در كلكسيون افتخاراتم مدالهاي رنگارنگ قهرماني روسيه، اروپا و جهان را دارم. خاطره انگيز ترين آن ها كسب قهرماني زير 18 سال روسيه در سن 13سالگي و در سال 2001 است. در سال 2001 استاد بين المللي و در سال 2005 استاد بزرگ شدم. با استاندارد هاي امروزي خيلي زود نبود اما من از نعمت داشتن حامي در مراحل مختلف پيشرفت محروم بودم. اما اكنون وضع فرق مي كند. من در ترم پنجم دانشكده اقتصاد اجتماعي استراتوف درس مي خوانم و رييس دانشگاه پروفسور داينس حامي بزرگ من در اين راه است. سعي مي كنم به خوبي درس بخوانم اما در حال حاضر بيشتر خود را يك شطرنج باز حرفه اي مي دانم.

به چه چيز هايي غير از شطرنج علاقه منديد ؟
علاقه مندي هاي من وسيع است. ورزش و بازي هاي فكري، ادبيات، علوم، سينما، موسيقي . . . و عاشق با دوستان بودن و با هم خوردن يك غذاي لذيذ. تنها بر شطرنج تمركز ندارم و معتقد هستم كه تنوع در زندگي لازم است.

در حال حاضر با كي كار مي كنيد ؟
با استاد بزرگ مشهور يوري رازوايف كار مي كنم. نقش او در موفقيت هاي اخير من قابل وصف نيست. او استعداد خارق العاده اي در نشان دادن نكته اصلي هر مشكل، رعايت نزاكت و البته تبحر مستحكم شطرنجي دارد. همراهي يوري هديه الهي بود.

در مونتنگرو مربي داشتيد  ؟
در مونتنگرو مربي نداشتم. قهرماني اروپا يقيناً رويداد مهمي است. ولي هزينه مربي گزاف است.

قبل از قهرماني اروپا تدارك خاصي ديده بوديد ؟
نه. قبل از بازي در بودوا تدارك خاصي نديده بودم. فاصله بين اوپن ائروفلوت و قهرماني اروپا بسيار كم بود. به علاوه، بسيار مشكل است تصور بازيكني كه براي يك اوپن تدارك مي بيند. براي بازي هاي دوره اي و يا ناك اوت كه حريف را از مدت ها قبل از شروع مي شناسيد، قصه فرق مي كند. تنها سعي كردم از نظر رواني در وضع خوبي براي اين مسابقه باشم.

عنوان نمودي كه درست قبل از قهرماني اروپا در تورنمنت آئروفلوت بازي كردي. استاد مدرسه شطرنج روسيه، ميخاييل باتوينيك، اين نگرش را تاييد نمي كند.
من آئروفلوت را تمرين خوبي براي قهرماني اروپا ديدم. از آن جايي كه سه ماه بود بازي نكرده بودم، اين تورنمنت همچون در گرانبهايي براي يك حرفه اي به شمار مي رفت. نظر باتوينيك بسيار مهم است ( براي من در مجموع او يكي از محترم ترين و قابل تحسين ترين بازيكنان تمام دوران است ). ليكن، امروزه تقويم رويداد ها فشرده تر شده است و ما بايد توانايي و انعطاف داشته باشيم.

در بخش كلاسيك تورنمنت 8 امتياز از يازده بازي به دست آورديد. كدام بازي مشكل تراز همه بود ؟در يكي از بازي ها اسطوره شطرنج اولف اندرسون براي بازي حاضر نشد. دليلش را مي دانيد ؟
مهم ترين بازي براي من در طول كل بازي هاي كلاسيك بازي با اولف بود. اين تناقض نياز به توضيح دارد. در تورنمنت قبلي قهرماني اروپا در پلوديف بسيار بد بازي كردم و طعم پيروزي را نچشيدم. در اين دوره با دو برد متوالي شروع نموده و سپس چهارتساوي پي در پي بدنبال آن داشتم. اين وضع حوصله من را سر برد، نظري به"شبح پلوديف" در افق انداختم. در چنين موقعيتي شما ممكن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهيد. براي برگشت به تفكر صحيح به اين برد نيازداشتم. تمام صبحهاي قبل از بازي بيش از حد نگران بودم و احساس خستگي رواني داشتم. پس از اين كه حريف در سر ميز حاضر نشد به رده سوم ارتقا يافتم و به تنهابه يك برد براي انتخاب شدن براي كاپ قهرماني جهان نياز داشتم. بنابراين نفس راحتي كشيدم و بقيه تورنمنت را با مساوي هاي توافقي با سياه و برد با سفيد با اطمينان به پايان بردم. رو راست باشيم خيلي خوش شانس بودم كه يك امتياز بدون بازي بدست آوردم و به علاوه يك روز آزاد اضافي كسب كردم. براي من مشكل است كه در مورد عدم حضور آندرسون قضاوت كنم. به من گفتند كه اين اولين بار نبود كه او اين روش را در پيش مي گرفت. . .

كدام بازي را در اين تورنمنت بيشتر دوست داريد ؟
از بخش هايي از بازيم در مقابل ميناسيان و اسجوگورف و برد نسبتا خوب در مقابل شومو ئف راضي هستم. اما به نظرم بهترين بازي من در كل تورنمنت در مقابل مالاخوف در مرحله حذفي و در اولين بازي نهايي اتفاق افتاد.

در رويارويي هاي سريع نشان دادي كه اعصاب پولادين داري. قبلا تمرين بازي برق آسا داشتي ؟
از تعريفتان متشكرم. اما مي ترسم كه لايق آن نباشم. در طول مرحله حذفي اعصاب من در حد نهايت تحت فشار بود. احتمالا تنها يك بايت كمتر از اعصاب سايرين. من مرتب بليتز بازي نمي كنم اما كم هم بازي نكرده ام. ارزيابي خودم از توانايي بازي بليتزم متفاوت است. گاهي فكر مي كنم در بازي هاي سريع قوي هستم و گاهي هم فكر مي كنم ضعيف هستم. به تدريج متقاعد مي شوم كه بازي بليتز من مسئله انگيزه و حالت روحي من است. در وضعيت خوب رواني و تمركز بالا مطمئن هستم كه در مقابل هر" استاد بازي برق آسا" حرفي براي گفتن دارم.

در مجموع در مورد اين كه پس از 11 بازي كلاسيك قهرمان با بازي سريع انتخاب شود نظرتان چيست ؟
بالطبع، اين روش كامل نيست. ليكن در ساير روش ها همچون بوخ هولتز و برگر نيز مسائل ديگري وجود دارد. به طور مثال، قهرمان مي تواند با بازي بر روي ميز 100 تعيين شود. به فوتبال نگاه كنيم، مردم به انتخاب تيم برنده با زدن پنالتي انتقاد داشته و آن را قمار مي دانند. اما راه حل بهتري وجود ندارد. در مجموع اعتقاد دارم كه بازي هاي سريع بدترين روش نيست. اتفاقا، ساير سيستم ها هم امكان پذير هستند. مهم اين است كه اين روش ها در طول برگزاري تورنمنت ثابت هستند.

در اولين رويارويي با ديويد ناوارا قصد داشتي وضعيت را براي كسب تساوي سه بار تكرار كني  ؟
صادقانه صحبت كنيم، در مقابل ناوارا ضعيف بازي كردم. بازي كند به عنوان سفيد برتري براي من در بر نداشت و به ذهنم تكرار حركات خطور نكرد. ليكن، در تنگي وقت مجبور بودم براي تساوي بجنگم. در بازي دوم يك قدم از حذف دور بودم. در طول بازي ارزيابي وضعيت به شدت متغير بود. در بعضي لحظات وضع من بدتر بود، بعد برنده شد، سپس كاملا بازنده شدم، و در پايان، برنده شدم.

پس از باخت در بازي اول از رويارويي دوم در مقابل جوباوا خود را باز يافتي. چه چيز به شما كمك كرد آرامش خود را باز يابيد ؟
اعتقاد دارم جوباوا خودش فرصت ها را به باد داد. احتمالا، اوتوان تحمل فشار ها را نداشت. او مرحله حذفي را از 8/1 نهايي آغاز نمود اما از قبل انتخاب شده به حساب مي آمد چرا كه همه از قدرت او در بازي هاي سريع اطلاع داشتند. و همچنان كه اغلب اتفاق مي افتد، اويكقدم مانده به نهايي عصبي شد. من ترتيبي اتخاذ كردم كه آرام باشم.

بازي" سرنوشت " را با سفيد بردي. رنگ مهره را خودت انتخاب كردي ؟
در اين مورد هم خوش شانس بودم. در هر دو مورد بازي هاي " مرگ ناگهاني " حق انتخاب داشتم. به نظر من داشتن مهره سفيد برتري بزرگي است. دقيقه اضافي اهميت فوق العاده اي دارد. تساوي در چنين بازي هايي نتيجه بسيار نامطلوبي به شمار مي رود. در واقع بازي در مقابل جوباوا اولين بازي سرنوشت بود كه انجام مي دادم، و من فرصت داشتم كه تئوريم را در عمل آزمايش نمايم. نتيجه كاملا متقاعد كننده بود.

در مجموع نتايج تو با سفيد كاملا خوب بود. آيا مشخصاً يك بازيكن"سفيد" هستي ؟
يك فكر غريب، اما تا حد زيادي درست. آمار بازي هاي سفيد من خيلي خوب است. در دو سال گذشته پس از آئرو فلوت 2007 ، تنها يك بازي را با سفيد باخته ام. خنده دار اين است كه من هرگز در گشايش هايم با سفيد قدرت خاصي نديده ام. كسب نتيجه معمولا بعد از مرحله شروع و در نبرد وسط بازي اتفاق مي افتد. گرچه اخيرا ترتيبي اتخاذ نمودم كه از شروع بازي فشار ايجاد نمايم . . .

رويارويي نهايي را با برد در مقابل هموطنت مالاخوف آغاز نمودي، اما بعد با سفيد باختي. در بازي دوم چه اتفاقي افتاد ؟
همان طور كه قبلا ذكر شد، بازي اول رضايت از خلاقيت عميق در من ايجاد نمود. در بازي دوم نمي خواستم ساده بازي كنم. مي خواستم در نبردي جدي نتيجه ايده ال 0-2 را رقم بزنم. من بعدها اعصاب تجزيه و تحليل آن را نداشتم اما به من گفتند كه در لحظاتي مي توانستم برنده باشم. ليكن، در پايان آخر بازي رخ شكل گرفت كه سفيد مي توانست با كمترين مشكل تكنيكي تساوي را به دست بياورد. وفاجعه رخ داد. به سادگي ساعت را از ياد بردم و ساعتم افتاد و بازنده شدم ! اين يك تند باد بود. چه معني دارد كه شما تنها يك بازي را در 80 بازي با سفيدببازيد  ؟ و بعد، موقعي كه به يك مساوي نياز داريد يكي از اين ها را ببازيد ؟ انجام بازي " سرنوشت " پس از اين بسيار سخت بود.

در آخر، در مورد اين بازي سرنوشت ساز بگوييد.
به عنوان نتيجه، كار بسيار غير منتظره خاتمه يافت. حريفم به جاي اجراي مات در 7 حركت، يك رخ كامل را نديد و از دست داد. بنابراين احساس كردم به جاي يك رويداد شطرنجي دريك لاتاري برده ام. من مايل بودم به هر نحو جبران كنم. اوشكست را آقا منشانه پذيرفت.

سازماندهي تورنمنت در مونته نگرو چطور بود ؟
به نظر بسياري احتمالا بهترين دوره در طول تاريخ برگزاري قهرماني اروپا بوده است. حتي اگر من اين مقام را به دست نمي آوردم 100% با اين نظر موافق بودم. همه چيزشامل جزئيات كار كاملا سازمان دهي شده بود و رفتار سازمان دهندگان با شركت كنندگان گرم و احترام آميز بود.

در مجلات روسيه خواندم كه هم تيمي هايت تو را" پروفسور " مي نامند. دليلش چيست ؟
نه فقط هم تيمي هايم، دوستانم هم مرا پروفسور صدا مي كنند. احتمالا دلايلي وجود دارد. اول از همه عينكم. دوم به خاطر پدرم كه پروفسور است. اخر و نه كمتر اين كه من گاهي فلسفه مي بافم و اخلاقيات مطالعه مي كنم.

شما يكي از اميد هاي روسيه براي جاري شدن خون تازه در تيم المپياد هستي. چه قدر شانس داري كه در اين تيم حضور داشته باشي ؟
روسيه احتمالا تنها كشور در دنيا است كه قهرمان اروپا خود به خود مكاني را در تيم ملي به دست نمي اورد. ما به حد كافي بازيكنان رده بالا داريم. اما بازي در المپياد روياي من است. حاضرم براي آن سخت كار كنم.

انتظار داري بعد از اين موفقيت به سوپر تورنمنت ها دعوت شوي ؟
عمل نشان داده است كه نبايد روي اين حساب كرد. قهرماني اروپا در اندازه اي نيست كه سازمان دهندگان اين تورنمنت ها را متاثر نمايد. توقعي در اين مورد ندارم، اما آماده بررسي پيشنهاد ها هستم.

شما جوان ترين قهرمان اروپا هستيد. براي آينده چه برنامه اي داريد ؟
برنامه زياد دارم. مايلم زندگي شخصي و شطرنجي خودم را ارتقا دهم و با رتبه خوب از دانشگاه فارغ التحصيل شوم.
اما بيش از هر چيز روياي من اين است كه تمامي مردم پيرامون من شاد باشند. اين چيزي است كه براي خوانندگان محترم آرزو دارم!

از شركت در مصاحبه ممنون هستم. اميدوارم كه شما را به زودي در سوپر تورنمنت ها ببينيم  !

منبع : سايت صفحه شطرنج

لينك مرتبط :

  سرانجام قهرمان شطرنج اروپا مشخص شد