چراغ روشن شطرنج ایران

«آچــــــــمز»
چراغ روشن شطرنج ایران
به قلم استاد "محمد زارعی"

جام جهانی 2017


Levon Aronian  Chess World Cup
آرونیان، قهرمان جام جهانی

همه از یک خانواده ایم


ااا











ا

بخش ایران در سایت نتایج

اپلیکیشن های شطرنج

ا
چس 24 [شطرنج 24]
یک اپلیکیشن عالی شطرنجی
Chess24 Application
ا


 بازی با مگنوس کارلسن
Play Magnus Application


 پلی چس آنلاین 

PlayChess Application

 فریتس (نسخه اندروید) 

اپلیکیشن فریتز شطرنج


استوکفیش

Stockfish Application

چس:  آی او اِس - اندروید

 Chess.com Application 


فالوچس:  آی او اِس - اندروید

Follow Chess Application


شطرنج شردر 

Shredder Chess Application

تاکتیک های شطرنج (iOS) 

Chess Tactics Application


ساعت شطرنج
آی او اِس - اندروید

Chess Clock Application
سایر اپ های شطرنجی

سه باور غلط در شطرنج

سه باور غلط درباره ی شطرنج
برگردان از "رامان رامتین"

نابغه ی دوران



الکساندر آلخین، نابغه ی دوران

با تشکر از "غلامرضا خواجویی نژاد"

اینستاگرام آچمز
گشایش پارسی



گشایش پارسی

به کوشش "مهدی دوستکام"

آچمز در آپارات

Chess.com

چس بمب

تست

پرسه اي در ادبيات شطرنج - محمد زارعي




پرسه اي در ادبيات شطرنج

نوشته هاي فرهنگي استاد پيشكسوت محمد زارعي

چشم آقا

روزي در يكي از مسابقات قهرماني رده هاي سني شاهد گفت و گوي يك مربي جوان شهرستاني با شاگردش بودم. مربي جوان، بي ادعا و كاربلد شهرستاني كه در كنار شطرنج، شاگردانش را به سمت و سوي امور فرهنگي و اخلاقي هدايت مي كند خطاب به شاگردش گفت :

چرا حقيقت را به داور نگفتي كه دست به مهره زده بودي ؟

شاگرد : هيچكس ناظر حركت من نبود !

مربي جوان : خدا كه بود ...

شاگرد : با شرمساري چشم به زمين دوخت و گفت : بله

مربي جوان : پس چرا دروغ گفتي ؟

شاگرد : اگر راستش را مي گفتم بازنده مي شدم.

مربي جوان : به اين نتيجه مي رسيم كه يك امتياز بي ارزش را با دروغ گفتن گرفته اي. همين الان برو و به داور حقيقت را بگو و خود را بازنده اعلام كن.

شاگرد : چشم، آقا

 

شرمساري پسرك

چندي پيش، در محل برگزاري مسابقات رده هاي سني پدر جواني را ديدم كه بعد از باخت فرزند خردسالش، با لحن آمرانه او را سرزنش مي كرد و از حرام شدن پولهايش كه براي آموزش شطرنج او هزينه كرده بود سخن مي گفت ...

پسرك را غمي سنگين احاطه كرده بود. او نمي توانست پدر را متقاعد كند كه حريفش از او قوي تر بود.

شرمساري در چهره پسرك موج مي زد ...

در همين لحظه مادر از راه رسيد

پسرك تا چشمش به مادر افتاد، بغضش تركيد ...

خود را به آغوش مادر پرمهر مادر انداخت و با صداي بلند بر مظلوميت خود گريست ...

(منبع : مجله كيهان ورزشي)

 



ارسال شده در مورخه : جمعه، 11 ارديبهشت ماه، 1388 توسط admin  پرینت
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):

مرتبط باموضوع :

 پشت صحنه مسابقات کاندیداتوری قهرمانی جهان  [ سه شنبه، 13 فروردين ماه، 1392 ] 5832 مشاهده
 شطرنج در شاهنامه  [ دوشنبه، 10 خرداد ماه، 1389 ] 2581 مشاهده
 پنجاه سال شطرنچ كامپيوتري به روايت تاريخ  [ جمعه، 4 آبان ماه، 1386 ] 4507 مشاهده
 شطرنج خود را بهتر کنید - حمایت از استراتژی!  [ دوشنبه، 29 مهر ماه، 1392 ] 3219 مشاهده
 اجازه دهيد شاهها نتيجه بازي را رقم بزنند !!!  [ يكشنبه، 17 آذر ماه، 1387 ] 2032 مشاهده
امتیاز دهی به مطلب
انتخاب ها

 فایل پی دی اف فایل پی دی اف

 گرفتن پرينت از اين مطلب گرفتن پرينت از اين مطلب

 ارسال به دوستان ارسال به دوستان

 گزارش این پست به مدیر سایت گزارش این پست به مدیر سایت

اشتراک گذاري مطلب