چراغ روشن شطرنج ایران

«آچــــــــمز»
چراغ روشن شطرنج ایران
به قلم استاد "محمد زارعی"

جام جهانی 2017


Levon Aronian  Chess World Cup
آرونیان، قهرمان جام جهانی

همه از یک خانواده ایم


ااا











ا

بخش ایران در سایت نتایج

اپلیکیشن های شطرنج

ا
چس 24 [شطرنج 24]
یک اپلیکیشن عالی شطرنجی
Chess24 Application
ا


 بازی با مگنوس کارلسن
Play Magnus Application


 پلی چس آنلاین 

PlayChess Application

 فریتس (نسخه اندروید) 

اپلیکیشن فریتز شطرنج


استوکفیش

Stockfish Application

چس:  آی او اِس - اندروید

 Chess.com Application 


فالوچس:  آی او اِس - اندروید

Follow Chess Application


شطرنج شردر 

Shredder Chess Application

تاکتیک های شطرنج (iOS) 

Chess Tactics Application


ساعت شطرنج
آی او اِس - اندروید

Chess Clock Application
سایر اپ های شطرنجی

سه باور غلط در شطرنج

سه باور غلط درباره ی شطرنج
برگردان از "رامان رامتین"

نابغه ی دوران



الکساندر آلخین، نابغه ی دوران

با تشکر از "غلامرضا خواجویی نژاد"

اینستاگرام آچمز
گشایش پارسی



گشایش پارسی

به کوشش "مهدی دوستکام"

آچمز در آپارات

Chess.com

چس بمب

تست

چاپ سروده استاد مومنی در روزنامه اطلاعات



منظومه انقلاب سروده استاد فدراسيون جهانی هادی مومنی
قهرمان اسبق شطرنج ايران، امروز در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد

ettelaat newspaper روزنامه اطلاعات

اين شعر که در سال 57  شمسي (اوج گيري انقلاب اسلامي) سروده شده
 در ارديبهشت سال 60 در بحبوحه جنگ تحميلي نيز
در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيده بود



اين سروده زيبا در سال 59  شمسي به عنوان شعر برگزيده
مركز نمونه سازی آموزش و پرورش انتخاب شد

«منظومه انقلاب»

هرشب ستارگان را

برخاک مي کشانند

اين آسمان گلگون

صدها ستاره دارد

تا پرده هاي زربفت

آتش ادامه دارد ...‏ !



برسنگفرش ميدان

برميله‌ هاي زندان

برگورهاي گمنام

برچوبه‌هاي اعدام

دربرف و باد و باران

جاريست خون مردم!

باقيست نام مردم

دروازه تمدن

باقتل عام مردم؟!



بر برج هاي ويران

شيپورهاسرودند

مردان ميان آتش

درهاي قلعه‌ها را

با شانه‌ ها گشودند

تقويم پيرتاريخ

درمشت‌ها ورق خورد

طاق فلک ترک خورد

ديوارها شکم داد

خون خدا فروريخت

در ازدحام مردم!



زيباترين سحرگاه

ابريق عمرشب را

در دره‌ها رهاکرد

شوري شکفتگان را

سيلاب کوچه هاکرد

پس بلبلان بي‌بال‏

خواندند از قفس ها

پيچيد چون گلي سرخ

عطر قيام مردم!



اين کشته کاکلش نور

اين کشته ماه تابان

اين کشته شاخ شمشاد ...

اين کشته دل ندارد

اين کشته سرندارد

با مادرش بگوييد :

ديگرپسرندارد!

گيسوي دختران را

گلبرگ ارغوان را

اشک ستارگان را

بر گورها بپاشيد!

يک شاخه گل بريزيد

در زير گام مردم!



مردان حماسه خوانان

از کوه ها گذشتند

مردان سرودشان را

- با آذرخشي ازخون -

بر ابرها نوشتند

باران گرفت وباريد

باران گرفت وباريد

سيلاب‌ها روان شد

ازآب چشمه ساران



اين متن يک سرود است

اين اوج يک عروج است

اين واپسين غريو است

درصبح تيرباران :

« امروز پيشمرگان

فردا تمام مردم! »



از «باغ شاه» زخمي

انبوه چکمه پوشان

از«توپخانه» خلق

آتشفشان جوشان

درجنگ خون وشمشير

«سرچشمه» «لاله زار» است!

خاک «بهشت زهرا»

«بيت الحرام» مردم!



درچيست رازت اي عشق

وقتي که سوگواران

شولاي کشتگان را

- چون بيرق رسولان-

درباد مي‌فشارند

وقتي که عاشقان را

- با سينه ريزي ازسرب -

برخاک مي سپارند

وقتي فرشته رويان

- برگونه هاي گلگون-

خال گلوله دارند

افسانه رهايي است

رازقيام مردم!‏



بربال صدکبوتر

درکوچ قاصدک ها

برزنگ هاي بي سيم

دربادهاي صحرا

پيچيدشعرشورش

تندرفشان و گيرا :

« برخيز خفته دربند

زنجيرها فروريز

تمثال ها بسوزان

بشنو سرود ما را ! »

از توپ‌ها بلند است

موج پيام مردم!



شمشير شعله ور را

درقلب بت فروکن!

از آفتاب خشمت

ما را  لبي بنوشان!

فرياد کن بميريم!

آتش بزن بسوزيم!

بگذار خونمان را

چون غنچه هاي کوچک

برپرچمت بدوزيم ...

با شال سبزي ازنور

با بوي نرگسي ها

او از ستاره آمد!

بربال کاکلي ها

او از ستاره سرزد

شايد دمي برآيد

دنيا به کام مردم!



گلواژه هاي خوشبو

برباغ سبز لب ها

منظومه‌اي سرودند

درآسمان آبي

رنگين کماني از شور ...

ديوارهاي نمناک

اوراق آتشين را

گلدسته هاي سرسبز

آيات دلنشين را

آلاله هاي پرپر

سرتاسر زمين را ...

فانوس هاي فرياد

با شعله‌اي دل انگيز

شب را سپيده کردند

برپشت بام مردم!



ما بازوان بي تاب

شوريده تفنگيم

ما ماشه هاي بي صبر

چشم انتظارآتش!

باران ماه بهمن

برچتر ناودان ها

گل ريخت دانه دانه

آغاز شد قيامت

درتير و در ترانه

قانون عصرسرب است

جنگ مسلحانه !؟‏

بربام پادگان ها

صدها شهاب سوزان

درقلب آسمان ها

صدها ستاره سرخ

با سرميان آتش

ديوانگان آتش!

با سرميان طوفان

دلدادگان طوفان

اينک سرود رگبار

برگنج خفتگان را

از خواب مي پراند

اينک تفنگ تبدار

تيرخلاصي اش را

درخال مي چکاند

اينک سقوط شاهان

از پلکان تاريخ ...‏

يخ

بوسه

گل

زمستان‏

درهاي باز زندان

خون

لاله

خاک ايران

تسليم «عشرت آباد»

تعقيب «مرغ طوفان»
... !




پس برف هاي بهمن

بهمن فرو بريزيد

بر
تاج و تخت دشمن!‏

پس شعله ها برقصيد

تا قصرها بسوزند

در
انتقام مردم!



از
هفت کوه ودريا

آوازه خوان گذشتيم

بر
خارها دويديم

در
بادها پريديم

آمد
بهار و بوسيد

برگ بنفشه‌ها را‏

خورشيد خنده سرداد

از ابر
پاره پاره

جستم
 ز خواب شيرين

درشادي وشراره

از
شوکران نفرت

لبريز
جام دشمن

از
شربت محبت

سرشارجام مردم!



آنگاه عاشقان را

درخواب سربريدند

ديوارهاي سنگي

سر
برفلک کشيدند

اين آسمان ببينيد

صدها ستاره دارد

تا
دوردست دنيا

طوفان ادامه دارد!

جاويد نام مردم!



هادي مؤمني ـ 1357
(قهرمان شطرنج و مربي قهرمانان جهان و آسيا)



ارسال شده در مورخه : چهارشنبه، 21 بهمن ماه، 1388 توسط admin  پرینت
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):

مرتبط باموضوع :

 همايون توفيقي استاد بين المللي شطرنج شد  [ پنجشنبه، 3 بهمن ماه، 1387 ] 2104 مشاهده
 هر آمدنی را رفتنی است ، ...  [ دوشنبه، 30 ارديبهشت ماه، 1387 ] 1463 مشاهده
 دور چهارم و صدرنشینی ولادیمیر کرامنیک  [ پنجشنبه، 7 تير ماه، 1386 ] 1556 مشاهده
 قهرمانی بهبهانی در مسابقات آزاد پیشکسوتان  [ جمعه، 16 مرداد ماه، 1394 ] 1634 مشاهده
 درخشش مجدد مقصودلو در جام ستارگان ایران  [ چهارشنبه، 28 تير ماه، 1396 ] 2483 مشاهده
امتیاز دهی به مطلب
انتخاب ها

 فایل پی دی اف فایل پی دی اف

 گرفتن پرينت از اين مطلب گرفتن پرينت از اين مطلب

 ارسال به دوستان ارسال به دوستان

 گزارش این پست به مدیر سایت گزارش این پست به مدیر سایت

اشتراک گذاري مطلب