چراغ روشن شطرنج ایران

«آچــــــــمز»
چراغ روشن شطرنج ایران
به قلم استاد "محمد زارعی"

جام جهانی 2017


Levon Aronian  Chess World Cup
آرونیان، قهرمان جام جهانی

همه از یک خانواده ایم


ااا











ا

بخش ایران در سایت نتایج

اپلیکیشن های شطرنج

ا
چس 24 [شطرنج 24]
یک اپلیکیشن عالی شطرنجی
Chess24 Application
ا


 بازی با مگنوس کارلسن
Play Magnus Application


 پلی چس آنلاین 

PlayChess Application

 فریتس (نسخه اندروید) 

اپلیکیشن فریتز شطرنج


استوکفیش

Stockfish Application

چس:  آی او اِس - اندروید

 Chess.com Application 


فالوچس:  آی او اِس - اندروید

Follow Chess Application


شطرنج شردر 

Shredder Chess Application

تاکتیک های شطرنج (iOS) 

Chess Tactics Application


ساعت شطرنج
آی او اِس - اندروید

Chess Clock Application
سایر اپ های شطرنجی

سه باور غلط در شطرنج

سه باور غلط درباره ی شطرنج
برگردان از "رامان رامتین"

نابغه ی دوران



الکساندر آلخین، نابغه ی دوران

با تشکر از "غلامرضا خواجویی نژاد"

اینستاگرام آچمز
گشایش پارسی



گشایش پارسی

به کوشش "مهدی دوستکام"

آچمز در آپارات

Chess.com

چس بمب

تست

روزنوشت هاي من : به نام خالق عشق و انديشه

 

روزنوشت های من ...

به نام خالق عشق و اندیشه



  

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی ...

 اگر ...

به نام خالق عشق و اندیشه

>> قسمت اول : 

سالهاست که برگه ثبتم را با این عبارت آغاز می کنم : به نام خالق عشق و اندیشه

سلام ... باز هم اومدم

می دونم که تو این مدت که ننوشتم هزار فکر به ذهنتون خطور کرده بود که چی شد و چه اتفاقی افتاده ... گفتین ای بابا این یکی هم زیرابش خورد !؟  نه ... خیالتون راحت ... من بازم دارم می نویسم ... چون هنوز نفس می کشم  !

واقعا گرفتار بودم ... چند روزی هست که از مسابقات المپیاد ایرانیان که در شهر بجنورد برگزار شد برگشتم ولی هنوز خستگی اون از تنم بیرون نرفته ... متاسفانه پس از 15 ساعت پیمودن راه طول و دراز مجبور شدم مستقیما با همه بار و بندیلم بیام فدراسیون و مشغول بستن جدول مسابقات جشنواره منطقه یک بشم ... یعنی این سری یک روز هم استراحت نبود ... تبریک می گم به همه ی کسانی که برنامه ریزی می کنن اون هم با این همه دقت  !

همین الان یادم افتاد که نصف دست نوشته هام از مسابقات آسیایی مونده ... خیلی دموده شدن برای توضیح  ... سعی می کنم سر فرصت بهشون اشاره کنم ...  

اوه اوه جشنواره منطقه یک !  همین دو ساعت پیش بعد از 11 دور مسابقه فشرده و تنگاتنگ تموم شد ... جالبه که دوست عزیزم امید تونست برای بار دوم قهرمانیشو تکرار کنه ... امیدوارم این سری تو نیمه نهایی خوب بازی کنه و به فینال بره ...

البته این خوب بازی کردن تو مسابقات نیمه نهایی رو بعدا براتون باز می کنم ... ولی در یک کلمه باید بگم که علت اصلی عدم نتیجه گیری تو این مسابقات نیمه نهایی و اینجور مسابقات معضلی است به نام "بی خوابی" ...  چرا بی خوابی !!!؟؟  بعدا بیشتر توضیح می دم براتون ... الان بزارید راجع به جشنواره بگم ...

 

روی هم رفته این مسابقه جشنواره این دفه هم مسابقه ی خوبی بود ... کلا هیچ مسابقه ای نمی تونه خیلی بد باشه ... اما ...

نگاه کنید !  مسابقه ها داره همینطور می یاد و می ره ... ولی آیا کسی می پرسه : ما داریم با خودمون چیکار می کنیم   البته مسابقه زیاد بد نیستا ... ایشالا یه موقعی بشه که همزمان تو کشورمون 2 تا مسابقه ی بین المللی برگزار بشه .... ولی آخه این وسط بحث کیفیت چی می شه !؟

چه فکری داریم برای بهبود مسابقات و کیفیت اون می کنیم !؟

آیا نباید همونطور که بازیکن ها از مسابقات قبلشون تجربه کسب می کنن ، برگزار کننده ها هم از مسابقات دفه ی قبل تجربه اندوزی کنند و به فکر چاره ای برای رفع  مشکلات باشن ... مثلا همین مسابقات جشنواره ... 

من به عنوان رئیس کمیته مسابقات هیات شطرنج که هیچی به عنوان دبیر کمیته مسابقات فدراسیون تا قبل از اینکه آئین نامه ی مسابقات رو تحویلم بدن که بزنم تو سایت، روحم هم از اینکه 6 دور این مسابقات قراره بدون کوچکترین استراحتی با فشرده ترین شکل ممکن برگزار بشه خبر نداشت !  آخه کی دنبالمون کرده !؟  11 دور مسابقه مهم و سرنوشت ساز فقط با  1 دور استراحت !!!  حتما زبونم لال باید یکی سر بازی سنگکوب کنه تا به فکر بیافتیم !؟  می خواین بدونید دیروز چند نفر تو مسابقات به اشتباه یک حرکته مات شدند !؟؟ 

این ها هیچی ... چرا کسی این سوال ها رو از ما نکرد !؟  آیا خریدن یه کولر اونم با برداشتن یک دهم ورودیه کار شاقی بود واسه این مسابقات ... یا آیا هیچکی نمی دونست ازمسابقات آسیایی تا حالا برق نصفه سالن مسابقات سوخته و باید تعمیر بشه !؟  حتما باید دور پنجم به فکر این ها بیافتیم !؟

بازیکن تا کی باید به خاطر یه دونه چائی یک رب ، نیم ساعت از وقتشو تلف کنه و یک کیلومتر بره بیرون از فدراسیون ... آیا اصلا قانون این اجازه رو می ده !؟   فکر می کنید کسانی نیستند که از این موقعیت سوءاستفاده کنند !!؟

به اتاق انتظار خانواده ها که تبدیل شده بود به انباری دقت کردین !؟  به قیافه ی خواب آلود من و همکارام چطور !؟

 

>> قسمت دوم :

می خوام یه دردلی باهاتون کنم ... شایدم فقط درد دل من نباشه ... دردل خیلی هاست ...

واقعا دلم گرفته ... هیچکس کمک نمی کنه ... یه سری هام که می تونن کمک کنن دیگه دستشون ترسیده از کمک کردن ... باور کنید می دونم چه حالی دارن ... دیگه خسته شدن از حرف و حدیث ...

این روز ها ما تو شطرنجمون یه مشکل اساسی داریم ... یه مشکل بزرگ ...

این ورو نگاه کنید ... همه می خوان کمک کنن ... ولی تا یاد کمک های قبلی می افتن  ...

اون ورو نگاه کنید ... یکی وایساده فقط ادعا ... فقط وایساده بیرون ... عوض کمک در کمال ناجوانمردانگی (بخوانید پروگی!)  ایراد هم می گیره ... تا کی این آدم می خواد دستشو بزنه به کمرش و غرغر کنه نمی دونم ...هر موقع هم که منافع به خطر افتاد، این ور و اونور،  کار خراب کنی ... زیراب زنی ...

 یه آدمی تو شطرنج داریم که گویا اصلا نمی خواد تو رفتارش تجدید نظر کنه ... اصلا نمی خواد به شطرنج کمک کنه ...

یه آدمی که فقط به این علت که پیشکسوته به خودش اجازه می ده که تو هر کاری دخالت کنه ... یه سوال !؟  چرا این آدم بعد این همه سال هنوز نتونسته محبوبیت چندانی در میون شطرنجبازا داشته باشه ... چرا !؟!؟           به عبارتی چه کسی دل خوشی از این آقا داره ... !!؟       این آقا تا حالا به کی لطف نداشته ... !!؟

چرا یه آدم به خودش اجازه می ده تو کار هر کس و ناکسی دخالت کنه !؟  چرا !؟

مثلا چرا این آدم به خودش اجازه می ده که به حقوق هر کسی حتی بزرگان ورزشمون تجاوز کنه ...

کی می خواد به این آدم بفهمونه که آقای هرندی متعلق به شطرنج ایرانه ... خاکشو خورده ... دردشو کشیده ...

فکر کردین استاد هرندی نمی تونست اون موقع مثل بقیه بره خارج ... آیا اگه رفته بود الان باید انقدر حرف و حدیث تحمل می کرد !؟

بی مهری هایی دیدن این آدما ... رنجها کشیدن ... خیلی جاها خورده تو ذوقشون ... ولی جنگیدن ... تحمل کردن .... 

کم بودن کسانی مثل این بزرگان ... که سوختن و ساختن ...  

حالا چرا یه آدم به خودش اجازه می ده هر جا که می شینه پشت سر هر مربی ای به غیر از خودش صفحه بذاره ... !؟

حتی ... حتی پشت سر استاد تومانیان... استاد هاملتی که همیشه در اخلاق و منش و رفتار الگو بوده ...

چرا باید یه مربی دیگه بهم زنگ بزنه بگه می خوام از دست این آقا شکایت کنم ... می خوام بکشمش دادگاه ...  

بهش می گم چرا ... می گه : این آقا واسه اینکه به خیال خودش یه شاگردی رو از چنگ من دربیاره با کمال وقاحت همه جا پر کرده من معتادم !!!

به یکی از دوستان گفتم : چرا از خارج برنمی گردی ایران .. بیا اینجا به کشورت خدمت کن ... بسه دیگه تا کی می خوای به جایی که بهش تعلق نداری خدمت کنی ... می دونین چی جوابمو داد ؟!

برگشت گفت تا زمانی که این آدم تو شطرنجه، هیچ اتفاق مثبت و پیشرفت چشمگیری در انتظار شطرنج ایران نیست  .. برگشت گفت خود تو هم چند وقت دیگه از دست این  آدم فرار می کنی  می آی اینور !!!

ببین ! نمیشه که یه آدم چون پیشکسوته به خودش اجازه بده که تو هر چیزی که بهش مربوط نیست دخالت کنه ... به هر آدمی انگ بزنه ... هرکسی رو ترور شخصیتی کنه ... به هر کسی ....

از همه جالب تر ... بی مهری این آقا به استاد شفیعی دیگه نمی دونم بخاطر چیه ... !؟  مخالفت به چه دلیل ... !؟ به چه منطق ... !؟  علیرضایی که با حضورش تو فدراسیون نظم و دیسیپلین رو به تیم ملی هدیده کرد. علی رضایی که همه خیالشون راحته که کارش انجام می شه ... همه مطمئنن که دیگه هیچ نامه ای رو کپه ی کاغذها  تلمبار نمی شه ... هیچ مسابقه ای دیگه کارش به دقیقه ی نود نمی کشه ... یک مدیر مدبر و توانا ...

اینا هیچی ... استاد مومنی رو چی می گین ... اصلا شما ایشون رو سالی یک دفه فدراسیون می بینید !؟  حالا این سواله که این آقاهه چقدر می تونه کینه توز باشه که حتی به استاد مومنی ای که خودش رو حداقل از سیاسی کاری های فدراسیون کنده، تو فدراسیون حضور نداره و سرش به کار خودشه بی احترامی کنه ...  خوبیش اینه که نمی تونه بگه که استاد پشت سرش حرف زده و من جوابشو دادم ... چون خداروشکر استاد هادی در صراحت کلام در جامعه شطرنج زبانزد خاص و عام هستند و مطمئنا اگر حرفی هم با این آقا داشتند، مردانه و رودررو به استحضارشون می رسوندند ...

خدا رحمت کنه استاد کهیایی رو ... روحش شاد ... چه دل پری داشت ...

توصیه می کنم اگه دل نازکی دارید پای درد دل استاد رحیم خانی نشینید ... هر چند اگر هم بشینید باید از لابلای سکوت های تلخ و معنادارشون چیزی دستگیرتون بشه ...

فکر می کنید یکی از مهمترین علت های ترک شطرنج استاد رضا رضایی چی بود ... !؟  فقط کافیه چند تا از ماهنامه های شطرنج ایران رو ورق بزنید ...

گفتم ماهنامه شطرنج ایران یاد رئیسمون افتادم ... آقای مهندس محمدجعفر کامبوزیا ... راجع به این یکی احتیاجی به توضیح نیست فکر کنم ...

به هیچ قدیم و جدید و صغیر و کبیری رحم نداشتن مروت نیست بخدا ...  

ببینید حرف و حدیث و مشکل همیشه تو کار پیش می یاد ولی نه کینه ... اصلا این ها تو کار اجتناب ناپذیرن ... مثلا گفتم استاد مومنی این یادم افتاد ... همین من یه روز از استاد مومنی خیلی ناراحت شدم ... دیدم ایشون تماس گرفته با یکی از همکارام و دارن راجع به پوئن شکنی مسابقاتی که من جدولشو بستم اعتراض می کنن و اینطور به نظر می رسید که ایشون فکر کردن اشتباهی و یا احیانا تقلبی صورت گرفته ...  من اون روز از دست ایشون خیلی ناراحت شدم و به یکی دوتا از اطرافیان گفتم که برای ایشون توضیح بدن تا سوء تفاهم رفع بشه ... می دونستم که گذشت زمان می تونه سوءظن ها رو برطرف کنه ... من از ایشون کینه به دل نگرفتم ... فقط ناراحت شدم ...

یا حتی یه روز دیگه متوجه شدم که من اشتباها و سهوا تو سایت، حضور ایشون رو در مراسم اختتامیه مسابقاتی مطرح نکردم ... خیلی زود به یکی از دوستان گفتم که قصدی از این کار نبوده و به ایشون اطلاع بدن و از طرف من عذر خواهی کنن ...

آقا تو کار مشکل پیش می یاد ... به فرض هم مثلا باز هم من یک اشتباهی کردم ... این باید بزرگترها و پیشکسوت ها باشن که منو راهنمایی کنن ... دست ماهارو کی می خواد بگیره ... این آقا !؟  جالبه که بدونین تو شطرنج ضرب المثل شده که بپائین با طناب پوسیدش تو چاه نرین !؟ 

همیشه در بطن همه ی حاشیه ها و ... کی هست !؟ ... کینه و دشمنی تا کی ... !؟ 

قدیمی ها چه تحملی داشتن بخدا ... آقا ما نداریم ...  

تازه می دونید نکته جالب قابل و تامل چیه !؟ قدیمی ها می گن این آقا الان خیلی بهتر از قبلش شده !!!!

فکر کنم الان که دارید اینارو می خونید می گید این بابا هم مثل بقیه مجبوره یک ماهه دیگه بره خارج !!! ... آقا بیایید حداقل در راه داشتن شطرنجی پاک و زلال قدم برداریم که بعدا دلمون نسوزه که یه قدمم برنداشتیم ببینیم چی می شه ...  یا درستش کنیم یا ... ای کاش استاد سالور یه صحبتی با این آقا بکنه ... شاید حرف پیر شطرنج تحولی در اخلاقیات این آقا به وجود بیاره ...

این چند خط رو خوب به خاطر بسپارید چون با شناختی که از طرف دارم تنها بخاطر همین چند خطم باید سالها در برابرش بایستم ... تبعید نشم سیبری خیلیه !!!   ولی کلی فکر کردم ... کلی دودوتا چهارتا ... گفتم آخرش اینه که من فردا تو شطرنج نباشم ... ولی یکی باید این حرف هارو می زد ... می دونم که بی ادبی کردم ... احترام بزرگ و کوچیک رو رعایت نکردم ... ولی الان مدت هاست می بینم که کسی هیچ چیزی نمی گه ... هیچ چاره ای نمی اندیشه ... آره آره می دونم که کار من هم نبود ... چون اگه صف بود من باید آخرین نفر می ایستادم ... اصلا دوست نداشتم سایت حال و هوای سیاسی بخودش بگیره ... قرارم نیست بگیره ... این یدونه از دستم در رفت ... ببخشید ...

خدایا هر کسی رو که تو شطرنج داره ناحق می گه و داره به ناحق می ره به راه راست هدایت کن ... خدایا نیرویی بده که بتونیم شطرنج رو آباد کنیم ...

خدایا شطرنج  احتیاج به آدم هایی داره که خالصانه کمک کنن ... خدایا ببخش و رحمتتو از ما دریغ مکن ...

خدایا تنها پناهم همیشه تو بودی ...  من رو از گزند دشمنان در امان بدار ... تا همواره به نام زیبای تو بنویسم ...

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی
اگر كتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نكنی

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند

به آرامي آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی
اگرهميشه از يك راه تكراری بروی
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی

تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سركش
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند
دوری كنی


تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
اگر ورای روياها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات
ورای مصلحت‌انديشی بروی

امروز زندگی را آغاز كن
امروز مخاطره كن
امروز كاری كن ...


شعرى از پابلو نرودا



ارسال شده در مورخه : جمعه، 18 مرداد ماه، 1387 توسط admin  پرینت
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):

مرتبط باموضوع :

 روزنوشت : شرمنده كه خيلي بي آبرو نيستم !  [ دوشنبه، 24 تير ماه، 1387 ] 1963 مشاهده
 روزنوشت هاي من : جدا چرا انقدر پوست کلفتیم ...  [ سه شنبه، 1 مرداد ماه، 1387 ] 2598 مشاهده
 روزنوشت های من: گزاره ها ...  [ چهارشنبه، 13 دي ماه، 1391 ] 2816 مشاهده
 خبرداغ : فدراسیون شطرنج در آتش سوخت !!!  [ سه شنبه، 13 فروردين ماه، 1387 ] 14569 مشاهده
 روزنوشت هاي من : يادم باشد يادم باشد ...  [ جمعه، 28 تير ماه، 1387 ] 2147 مشاهده
امتیاز دهی به مطلب
انتخاب ها

 فایل پی دی اف فایل پی دی اف

 گرفتن پرينت از اين مطلب گرفتن پرينت از اين مطلب

 ارسال به دوستان ارسال به دوستان

 گزارش این پست به مدیر سایت گزارش این پست به مدیر سایت

اشتراک گذاري مطلب