تاریخ : سه شنبه، 16 مهر ماه، 1387
موضوع : مقالات شطرنج

فرخ نوشت : نقطه عطف در تاريخ شطرنج ! (2)

 



       

     مهندس فرشاد فرخ نوشت :

 

   نقطه عطف در تاریخ شطرنج ! (2)

    > پروفسور كريستيان هسه

 

در نهايت شطرنج تنها شطرنج است. نه بهترين و نه بدترين چيز در جهان. اما چيزي شبيه به آن وجود ندارد.

                                                                                                                                                                  (دبلیو. سی. فیلدز)

پانزدهم جولاي 1972 ، ريكياويك ، ايسلند

 پس از تهديد به ترك مسابقه بر سر عنوان قهرماني جهان و خروج از ايسلند، مبارز بابي فيشر در مسابقه دور سوم در پشت صحنه تئاتر شهر حاضر شد. در آن جا او يك دوربين مدار بسته را كشف كرد كه براي تماشاچيان نصب شده بود. او فرياد برآورد "دوربين نه !"

قسمت قبل در اين لحظه پايان يافت كه داور مسابقه لوتار اشميت راس ساعت 6  بعدازظهر روز 13  جولاي 1972 ساعت فيشر را از كار انداخت و برد اسپاسكي را اعلام نمود. اسپاسكي كه تا آن لحظه بر سر جاي خود نشسته بود به قدم زدن برخاست و از ميان جمعيت غرغرهایی می شنيد  : " مايه تاسف است. بسيار مايه تاسف است"

بسياري از خبرنگاران براي ترك ايسلند بليط رزرو كردند. در اين كه رفتارهاي فيشر شرم آور است همه متفق القول بودند. بسياري از آمريكايي ها از بيان آن كه آمريكايي هستند شرم داشتند.  

  

واشنگتن پست نوشت : " فيشر دل ميليون ها مشتاق شطرنج را به درد آورد" و تیتر  نيويورك تايمز نیز بسیار جالب بود : "پات در ريكياويك !"

فيشر رسما طي نامه بلند بالايي اعتراض خود را به جريمه دور دوم بازي در اولين ساعات روز 14جولاي و با ارسال نامه به اتاق اشميت در هتل ابراز داشت. ديگر وكيل فيشر هم از آمريكا براي متقاعد نمودن اعضاي كميته مسابقه در لغو تصميم اشميت سر رسيد. كميته در ساعت 10  صبح تشكيل شد و نظر داور را تاييد نمود.

پس از اين تصميم ، فيشر از "فرد كرامر" دستيار اول خود خواست كه ترتيب ترك ايسلند را بدهد. بلافاصله او براي ساعت 3:15 روز 17  جولاي پرواز به نيويورك جا رزرو نمود. فيشر به كرامر گفت : "من مي خواهم كه بليطها را امشب براي من بياوري. بعد تو قصد رفتن من از ايسلند را برملا مي كني. تو مي داني آن ها سعي مي كنند مانع من شوند. اين راز بين ما باقي بماند !"

در اين موقعيت "هنري كيسينجر" وزير خارجه وقت آمريكا در گير مذاكره با "آناتولي دوبرينين" سفير اتحاد شوروي در طول ملاقات سران دو كشور است. در طول مذاكره موقعي كه سرش خلوت مي شود با تلفن شماره 22322 مستقيم با فيشر تماس مي گرفت. به علاوه تلگرام هاي بسياري به فيشر مي رسيد كه او را تشويق به ادامه مسابقه مي نمودند.

 

اشميت پنجره را باز كرد. صداي بچه هايي كه بيرون بازي مي كردند شنيده مي شد. اسپاسكي لحظاتي بعد رسيد و به دنبال فيشر مي گشت. اما او آن جا نبود. اسپاسكي پشت ميز نشست. بعد فيشر رسيد. بلافاصله چشمش به دوربين مدار بسته اي افتاد كه در سقف نصب شده بود تا جريان مسابقه را براي تماشاچيان كثير و خبرنگاران و مفسرين پخش نمايد. دوربين هم در پوشش سياهي پنهان شده بود. تماشاچيان هر يك پنج دلار پرداخته بودند و برخي از آن ها شكايت داشتند كه تنها از طريق تلويزيون به جاي صحنه واقعي بايد بازي را ببينند.

فيشر فرياد زد" دوربين نه"  او از اين طرف اتاق به آن طرف مي رفت و كليد هاي روي ديوار را روشن و خاموش مي نمود. اشميت از او خواست كه دست از اين كارها بكشد و اعصاب اسپاسكي را به هم نريزد. فيشر رو به اشميت داد زد : "خفه شو لوتار !"

 

اسپاسكي رنگش سفيد شد و ايستاد. اشميت بعد ها گفت :" وقتي بابي سر من داد كشيد بوريس مضطرب شد و گفت :" اگر نمي تواني به درگيري خاتمه دهي، به سالن مسابقه بر مي گردم و مي خواهم بازي در آن جا برگزار شود"

اسپاسكي در آستانه در قرار داشت. لوتار اشميت ترسيده بود. او دليل آورد كه "بوريس شما قول داده ايد".  اسپاسكي شانه هايش را بالا انداخت. اشميت به سوي فيشر برگشت" خواهش مي كنم مهربان باشيد" .  اشميت مي گويد : "احساس كردم كه تنها يك فرصت باقي مانده است كه آن دو را سر ميز بنشانم. آن ها جوان تر از من بودند. آن ها را به زور و با فشار بر شانه هايشان بر سر ميز نشاندم و گفتم " حالا بازي را شروع كنيد !" و تقريبا به طور اتوماتيك اسپاسكي اولين حركتش 1.d4 بود كه در بازي اول هم انجام داده بود.

فيشر در ابتدا دودل بود كه بماند يا برود. اما بعد در ساعت 5:09 اسب جناح شاه خود را به f6  برد. ميل او به بازي بر او غلبه كرد. مسابقه قهرماني جهان حفظ شد. در سالن اصلي از كف زدن هاي حضار غوغايي بر پا بود. بازيكنان نمي توانستند اين هلهله را بشنوند.

رخدادها تنها بيانگر نقطه عطف رواني طول مسابقه است. از نظر نتيجه، فيشر دو امتياز عقب است و در طول زندگيش هيچگاه نتوانسته است اسپاسكي را شكست دهد. او در بازي اول با يك اشتباه فاحش يك موقعيت مساوي را واگذار نمود. اكنون او مهره سياه را در اختيار دارد. وقتي او به اتاق مسابقه وارد شد صورتش سفيد - خاكستري متمايل به سبز بود ! اما بازي سوم را از حركت اول براي برد بازي مي كرد و طوري بازي مي كرد كه انگار زندگيش بستگي به آن دارد. او دور سوم را با بازي بسيار پيچيده اي برد. اين برد وضعيت رواني دو بازيكن را تغيير داد. آری .. فيشر به خودش اثبات كرد كه مي تواند اسپاسكي را با سياه شكست دهد.

 World Chess Championship - 1972

در 21 ژانويه 2007 اسپاسكي به شهر بن آمد تا يك مسابقه سيمولتانه برگزار نمايد. قبل از اين مسابقه او و لوتار اشميت و دكتر "هلموت پفلگر" در مقابل حضار در مورد آن رويداد و جنبه هاي روانشناسي آن صحبت نمودند. پس از مسابقه تعدادي از افراد از جمله من و به اتفاق اشميت، اسپاسكي را به يك رستوران براي صرف شام برديم.

من از او در مورد وضعيت رواني به خصوص قبل از شروع دور سوم پرسيدم. او خاطر نشان كرد كه وقتي فيشر در اعتراض به اشميت گفت كه خفه شو، برخاسته و گفتم" آقايان، من در اين شرايط بازي نمي كنم. بازي را ترك مي كنم. مي توانيد مرا جريمه كنيد اما بازي نمي كنم. فيشر دراين شرايط در وضعيت بد رواني قرار گرفته بود. اما من از اين فرصت استفاده نكردم".

در عوض اين اسپاسكي بود كه در پايان نيمه اول مسابقه مي بايد از نظر رواني خودش را بازسازي مي كرد. در اين مرحله، به هر صورت، فيشر با كسب امتيازات زياد پيشتاز شد كه غير قابل چشم پوشي بود. در نيمه دوم مسابقه وضعيت متعادل بود و فيشر با حفظ پيشتازي و كسب نتيجه نهايي  8.5-12.5  يازدهمين قهرمان جهان گرديد.

ادامه دارد ...

با تشكر از جناب آقای محمد رضا اسدالهی

منبع : وبلاگ شطرنج کرج

 

 

پیوند های مرتبط

 

سالها بعد فیشر و اسپاسکی روی همان میز و صندلی (ریکیاویک -1992)ا

Bobby Fischer moveing a piece against Boris Spassky in the Yugoslav resort of Sveti Stefan in 1992

 




منبع این مقاله : :.: سايت تخصصي شطرنج ايران / Iranian Professional Chess :.
آدرس این مطلب : http://www.achmaz.ir/871/فرخ-نوشت-:-نقطه-عطف-در-تاريخ-شطرنج-!-(2)/