سیزده بدر شطرنجی در لندن - هر سیزده نکته!

سیزده بدر شطرنجی در لندن
دروغ را حدس بزنید و جایزه بگیرید

سیزده بدر شطرنجی در لندن – نکته اول: مهمترین نکته این مسابقات که البته برای اروپایی ها امری بسیار عادیست، نظم و ترتیب و برگزاری تقریباً بدون نقص مسابقات بود. بد نیست بدانید که در سالن مسابقات و روی صفحه بزرگ پخش چهار دیدار، تا یک ثانیه به شروع مسابقات، ساعت بزرگ دیجیتالی، شمارش معکوس را برای شروع مسابقات نشان داده و مسابقات حتی بدون یک ثانیه تاخیر شروع می شد. امیدوارم که ما فقط منتظر فدراسیون نباشیم و همه هیات های شطرنج ایران، این مطلب را با تکرار و تمرین، مثل اروپایی ها به امری عادی تبدیل کنند. این یکی که مستلزم بودجه و این حرف ها نیست و باید نشان دهیم که از هیچ کشوری چیزی کم نداریم! ما چنانچه از انجام چنین چیزهای کوچکی عاجز باشیم، پس داشتن آرزوهای بزرگ، بیهوده و رویایی بیش نیست. اگر به همین چیزهای کوچک اهمیت های بزرگ بدهیم، آرزوهای بزرگ از همین حالا در مشتان ماست.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته دوم: در دور آخر، بوریس گلفاند از همان ابتدای مسابقه در حال جولان دادن در سالن، بخصوص روی سن بود و به دفعات خمیازه می کشید، آن هم بدون این که جلوی دهانش را بگیرد. وی شباهت عجبیی به یک ناظم مدرسه خشک و بداخلاق داشت و همواره، چشمم که به وی می افتاد، انگار من و بقیه تماشاگران شاگرد مدرسه هستیم و ایشان مدیر یا ناظم و محل مسابقات یک مدرسه یا یک دبیرستان! این آقا آن قدر با دهان باز خمیازه کشید که بنده بارها و به راحتی دندان هایش را شمردم، بخصوص که همه روزه کار بنده در رابطه مستقیم با دندانپزشکی بوده، اما دندانپزشک نیستم! اگر دقت می کردید حتماً متوجه قسمت کوچکی که روی میزهای بازیکن و یک حائل کوچک بود، می شدید. بازیکنان چیزی اگر داشتند آنجا گذاشته بودند، اما در قسمت گلفاند از قمقمه گرفته تا ساندویچ و پلاستیکی آبی رنگ کوچک و چیزهای دیگری دیده می شد و به نظر می رسید ایشان برای پیک نیک به آن جا آمده و فقط یک دست رختخواب کم داشت که شب را هم آنجا سپری کند!
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته سوم: در دور آخر، از میان هیات داوران ناگهان چشمم به "آدام رووف" افتاد که از مسئولین و بازیکنان نیرومند کلوب شطرنج ما بنام «هندون» در شمال غرب لندن می باشد. آدام از آنجایی که بنده، اکثر لحظات بازی ها را از فرط هیجان ایستاده نگاه می کردم، مرا شناخت و نزد من آمده گفتگویی هم در مورد این مسابقات و لیگ لندن و وضیت کلوب داشتیم. وی تاکید کرد که اگرچه سال جدید را در لیگ با دو باخت شروع کرده ام، اما اصلاً مهم نیست!
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته چهارم: همواره در صف و انتظار کشیدن، نامطبوع می باشد، اما با وجود آن که خرید بلیط و گذشتن از محل کنترل و بازرسی بدنی بیش از 20 دقیقه! طول کشید، اما این انتظار و شور و شوق و دیدن مردمانی که برای دیدن بازی شطرنج صف کشیده و بلیط 25 پوندی خریداری می کنند، برایم بسیار مطبوع و دلپذیر بود.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته پنجم: در دور آخر، کندترین و جالب ترین تماشاگر مسابقات، پیرمردی بود که به نظر بیش از 90 سال داشت و از پله ها بالا آمدن و بلیط خریدن و گذشتن از بازرسی بدنی و غیره بیش از یک ساعت طول کشید. زمانی که وی را دیدم 20 دقیقه به شروع مسابقات باقی مانده بود و زمانی که وی داخل سالن شد، 45 دقیقه از شروع مسابقات گذشته بود. افسوس که تردید کرده و عکسی از وی نگرفتم.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته ششم: در دور آخر، برخلاف چوکی [که چشمانش خسته و خواب آلود بود] و برخی دیگر از بازیکنان، کرامنیک از همه سرحال تر به نظر می رسید و دائم در حال تردد و چای و قهوه خوردن بود، به طوریکه قهوه سالن را تمام کرده و سرانجام از پشت محوطه برای خودش یک پارچ قهوه آورده و کنار میزش گذاشت! کرامنیک از همان شروع و مدلی که بازی را شروع کرد، معلوم بود که قصد دارد با پیچیده کردن بازی چوکی را از نظر زمان به دردسر بیاندازد که تقریباً موفق هم بود، اما چوکی این بار بسیار هوشیارتر از گذشته نشان داد. وی ابتدا کارلسن را ادب کرده و در آخرین دور خودش کارلسن را قهرمان مسابقات کرد، چیزی که قبل از مسابقات بنده پیش بینی و تلفنی به آقای مهدی پور گفته بودم.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن – نکته هفتم:  در دور آخر نیز همه رقم تماشاگر داشتیم. پیر و جوان و بچه و زن و مرد و زشت و زیبا، اما مادری با فرزندان خردسال که به علت طرز لباس پوشیدنم، بنده را با مسئولین برگزار کننده اشتباه گرفته بود، مرا احضار کرده و گله داشت که از روی تبلت نمی تواند پخش مستقیم اتاق کنفرانس را ببیند و بعد از آن که فهمید که من هم مثل وی و فرزندانش فقط تماشاچی هستم، با خنده و هیجان عذرخواهی کرد. ناگفته نماند که در سالن مسابقات روی هر صندلی یک تبلت برای مشاهده بازی ها و گزارش های مستقیم و غیره قرار داشت.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته هشتم:  اگر "مگنوس کارلسن" را از نزدیک ببینید و موفق شوید با وی گپی بزنید، می بینید که از زمین تا آسمان با حال و روحیات شاد و پرشور ایرانی ها فرق دارد و حتی ممکن است از وی منزجر شوید! اما فراموش نکنید که هر ملتی خلق و خوی خاص خودش را دارد و معیار و محور جهان ما نیستیم. بنده بارها به نروژ رفته ام و همین مردمان، یکی از بهترین، منظم ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان هستند و استانداردهای زندگی در کشورشان بسیار بالاست.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته نهم: در دور آخر رجبوف که تنبیه سختی از جانب آرونیان شد، کمتر کبکبه و دبدبه روزهای قبل را داشت و در همان اوایل بازی پس از انجام حرکت، به سرعت به طرف درب کوچکی که به پشت محوطه راه داشت رفت اما همزمان از آن سوی در، کرامنیک با همان سرعت قصد داخل شدن را داشت که چیزی نمانده بود دو بازیکن صورت به صورت یکدیگر را مجروح کنند که خوشبختانه به خیر گذشت! در ضمن مطمئن نیستم که درست دیدم یا نه، اما در دور اول، رجبوف وقتی پشت میز نشست، بجای اینکه صندلی خود را جلو ببرد، سعی داشت که میز را بطرف خود بکشد که موفق نشد!!
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته دهم: روز پایانی مسابقات از هر روز دیگری شلوغ تر بود و سالن کنفرانس بسیار داغ! هرچند امسال خیلی غیرمترقبه هوای لندن در این دوران بسیار سرد شده و بنده شخصاً چند روزی ناخوش و نتوانستم آن طور که دلم می خواست به تماشای این مسابقات بیایم.
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته یازدهم: در دور آخر مسابقات، دماغ سرخ و قیافه لئون آرونیان نشان می داد که کمی مریض احوال است و بعد از بدبیاری های چند دور آخر، به مرغی که پر و بالش ریخته شباهت داشت!
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته دوازدهم: در دور آخر، واسیلی ایوانچوک که طبق معمول در سالن کنفرانس بازی هایش با آب و تاب تمام تفسیر و همواره از وی با نام چوکی یاد می شد، به نظر بسیار خسته می آمد و بین هشت بازیکن خسته ترین به نظر می رسید. وی گاه و بی گاه و زمانی که نوبت حرکت با وی بود بجای صفحه، به تماشاگران خیره می شد و گاهی هم چیزهایی زیر لب می گفت که بسیار باعث شگفتی بنده شده بود!
ا
سیزده بدر شطرنجی در لندن - نکته سیزدهم: البته یکی از سیزده موردم دروغ سیزده بوده و از بین آچمزی هایی که جواب درست را بدهند، به قید قرعه یکی انتخاب شده و برای وی «سریال نامبر سالیانه Playchess» خریداری و اهدا خواهد شد.

پاسخ هایتان را به admin@achmaz.ir و با موضوع «دروغ سیزده» ارسال نمایید
لطفاً نام، شهر محل سکونت و شناسه سایت آچمز خود را نیز برایمان ارسال کنید
آخرین مهلت ارسال پاسخ، 13 اردیبهشت ماه می باشد. کارتان بسیار دشوار است!

تذکر مهم: به تمامی ایمیل های دریافتی با عبارت "پاسخ شما دریافت شد" پاسخ داده شده است. در صورتی که چنین پاسخی دریافت نکرده اید از طریق ایمیل زیر اطلاع دهید.
Mahdipour_reza@yahoo.com